تئاتر واقعیت مجازی Scarecrow با اجرای زنده
چشمان مترسک انتظار شما را میکشد. تئاتر Scarecrow بهجای استفاده از انیمیشنهای از قبل ضبطشده، از بازیگر و اجرای زنده استفاده میکند.
در وسط زمین خاکستری عظیمی ایستادهام، توسط صدها مترسک یکشکل و بیروح محاصرهشدهام که به نگهبانی ابدی محکومشدهاند. دارم اطراف را نگاه میکنم که ناگهان مترسکی اشتیاق و شور جلویم ظاهر میشود. با اینکه این دوست جدید شاد من نمیتواند صحبت کند، زبان بدنی او پردههای گوشم را به لرزش درمیآورد.
بعد از چندین درس هنری سریع، آهنگی مانند آهنگهای افسانهای پخش شد تا اعلامی برای حرکت دستهای از پرندگان آتشین به سمت ما باشد. با دست راستم که حالا تبدیل به یک دستکش قرمز بزرگ شده بود، دوست مترسکم را در برابر این موجودات ترسناک محافظت کردم. من میتوانم دستش لرزانش را واقعاً بر روی شانه خودم احساس کنم، عجیب است.
“هنر بر اساس محل استقرار”(کلماتی که سازنده اثر با اسم Sngmoo Lee این محصول را توصیف میکند) مترسک، یک تئاتر مجازی است که بازیگری زنده، افکتهای دمایی و فناوری موشن کپچر (motion capture) را باهم ترکیب کرده است تا جاهطلبانهترین تجربه VR را رقم بزند. قضیه تئاتر ازاینقرار است که: روزی شهری شادوپرشور توسط صدها پرنده آتشین ترسناک موردحمله قرار گرفت و باعث شد که این دلقکهای، هنرمند و جادوگر فراموش کنند که روزی آنها قلبی پر از امید داشتهاند، در این میان مترسکی وجود دارد که از این سرنوشت سر باز میزند. حال شما باید به این مترسک بهقدری محبت و دلسوزی کنید تا بقیه مردم سرکوبشده این شهر خودشان را از این نفرین روانی نجات دهند.
قبل از شروع این ماجراجویی برای برگرداندن دلسوزی و محبت این افراد باید به شیوه مناسبی لباس میپوشیدم و چندین لوازم جانبی Haptic (فنّاوری که با امواج صوتی کار میکند به شما حس لمس کردن یک شی مجازی و کنترل آن را بهصورت قابل حسی منتقل میکند) به خود متصل میکردم. اولازهمه صورتم با یک دوربین عمقی سهبعدی اسکن میشد تا طیفی از حالات احساسی صورت که بعداً در بازی به کار میآمد را ضبط کند. بعدازآن باید دو دستکش ردیابدست Vive را به همراه یک دستگاه که بر روی دست قرار میگرفت(کار این دستگاه ایجاد افکتهای مختلف دمایی بود)، را میپوشیدم. و بعدازاین کارها بود که موضوع جالب میشد.
بعد از افتادن در مرکز یک دشت پر از مترسک، مترسکی پرانرژی توجه من را با انجام چند بازی، نقاشی سهبعدی و تردستی به خود جلب کرد. بعضی از این اتفاقات، با تشکر از آن دستگاهی که قبلتر اشاره کردم، شامل افکتهای دمایی میشدند. دریکی از بخشها با آدمبرفی به بزرگی یک درخت مواجه شدم که با گذاشتن دست خود به روی سطح برجسته مجازی آن میتوانستم سرما را در کفدست خود احساس کنم. قبلاً هم این فناوری را دیده بودم، اما این بار واقعاً تأثیرگذار بود.
Lee در مصاحبهای با VRScout گفت:
ما میخواستیم شمارا وارد دنیایی کنیم که تا با کاراکتر داستان جوری ارتباط برقرار کنید که هیچوقت مثل آن را تجربه نکرده باشید. بهجای اینکه داستان به شما گفته شود، میتوانید با کاراکتر داستان را باهم بسازید. من شمارا تبدیل به کسی کردم که داستان را رقم میزند تا پایانی که هر کاربر تجربه میکند بهصورت فاحشی با دیگر کاربران متفاوت باشد. بعضی از افراد با کاراکتر رابطه احساسی عمیقی برقرار کردند، و بعضی هم فقط تماشاگر بودند.
اساس اصلی مترسک، متشکل از عناصر اجرای زنده میشود. برخلاف بیشتر تجربههای VR که کاراکترها را توسط انیمیشن از قبل ضبطشده به زندگی میآورد، مترسک داستان ما توسط یک انسان واقعی، مجهز به لباس موشن کپچر و فناوری ردیاب چهره، بازی میشود.
این ایده طیف کثیری از احتمالات را به فنّاوری باز میکند که تکراری شدن آن ممکن نمیشود. همانطور که قبلاً اشاره کردم، این مترسک دیالوگی ندارد؛ و برای اینکه بتواند توجه مرا بهجای خاصی و یا کار خاصی جلب کند، بازیگر نقش باید با حرکات دست، تغیر حالت و زبان بدنی با من ارتباط برقرار میکرد. این کار ریسک زیادی به همراه دارد اما به کاربر اجازه میدهد تا رابطه عمیقتری با مترسک برقرار کند و همچنین از موزیک فوقالعاده بازی لذت ببرد.
قبلاً شاهد اجرا زنده (در The Under Presents) بودهایم. اما مترسک با انجام افعال بدنی زیاد بین کاربر و کاراکتر رقابت در سطح جدید به نمایش گذاشته است.
شروع این فعلوانفعالات کارهای کوچکی مثل برداشتن فیزیکی یک گل توسط بازیگر از کف دست من بود. این فعل انفعالات عادی با حمله پرندگانآتشین، با پنهان شدن مترسک در پشت من و گذاشتن دستش بر روی شانهام، تبدیل به حرکات پرتکاپو شد. ازآنجاییکه این موجهای متشکل شده از پرندگانآتشین از جهات مختلف به ما حمله میکردند، مترسک بهعنوان یک دیدهبان مرا فیزیکی در جریان سمت موج جدید دشمنان قرار میداد.
بهترین فعلوانفعال در آخر و بعد شکست دادن پرندگانآتشین و برگرداندن صلح به شهر اتفاق میافتد، وقتیکه مترسک از شادی شمارا در آغوش میگیرد. در آخر هم از عکسهای سهبعدی که از قبل از من گرفته بودن استفاده کردند اما، برای اینکه سورپرایز آن را خراب نکنم، تعریف نمیکنم. بدون هیچگونه اغراق این بهتری تجربه VRای بود که داشتم.
با کمرنگ کردن خط بین فناوریهای موشن کپچر و VR، Scarecow موج جدید از تئاترهای VR را آغاز کرد که شامل بازیگری زنده در غالب شخصیتی مجازی میشود. البته تا تبدیلشدن این ایده بهعنوان یک بخش اصلی این فناوری زمان زیادی نیازمند است، و میتوان گفت این اثر کاملاً از زمان خود سبقتگرفته است.
نظر خودتان را در مورد این ایده با ما به اشتراک بگذارید.